قسمتی از متن پایان نامه روانشناسی دین
چکیده
روانشناسی دین ، بررسی مسئله دین است از جنبه درونی و فردیِ آن . این گستره سعی می کند با تحلیل روانی انسان ( از طریق روانشناسی ) ، ریشه پیدایش دین و همینطور پیامدهای این گرایش را مورد مطالعه قرار دهد. در این باب ، نظریه های موافق و مخالف بسیاری ارائه شده است .
علل و انگیزه های بروز دیدگاه روانشناسانه دین ، سیر تاریخی آن ، تئوریها و نظریه های قابل توجه در این زمینه ، همچنین پیامدهای تبیین شخصی و روانی دین که از مهمترین آنها می توان به پلورالیسم دینی اشاره کرد ، درفصل اول این رساله مورد مداقه قرار گرفته است .
از مهمترین و محوری ترین مسائل مورد بحث در روانشناسی دین ، میتوان از بحث ‘تجربه دینی’ نام برد که به عنوان گوهر و اساس این دیدگاه ، مورد توجه و دقت نظر متفکرین ، متألهان و همچنین روانشناسان قرار گرفته است . یکی از مهمترین فرضیه های مورد بررسی در این مبحث ، معرفت زایی تجربیات دینی است و اینکه آیا تجربه دینی میتواند از لحاظ معرفتشناسی ، عینیت داشته باشند ؟
بیان نظریات مختلف در مورد این مسئله ، که در فصل دوم به آنها اشاره شده ، تا حدودی اظهار نظر در مورد آن را آسان مینماید .
نقد و بررسی موضوع نیز ، همراه با بیان نظرات متفکرین معاصر و نتیجه گیری کلی از بحث ، اجمالاً در فصل پایانی رساله آمده است .
ما حصل بحث :
- روانشناسی دین ، نگاهی درونی ، روانی و فردی به دین است ، بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی ، فرهنگی و … آن .
- تبیین شخصی و درونی دین ، از بسیاری از تعارضات میان عقاید دینی و سایر ابعاد زندگی جلوگیری کرده و خواه و ناخواه ، اصطکاک همیشگی میان دین و علم را
از بین می برد. - از طریق ارجاع تجربیات شخصی و فردی به پیش فرضهای دینی و زمینه های مذهبی افراد ، تجربیات دینی قابل تعریف بوده و به عنوان مهمترین عامل تحویل دین به روانشناسی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار می گیرد .
- تجربیات دینی از لحاظ معرفت شناسی می توانند عینیت داشته باشند و اعتقادآور باشند ( اما فقط برای صاحب تجربه و نه ناظران ، بلکه برای ناظران خارجی ، تنها جنبه آشنایی دارد )
- از بارزترین نتایج تبیین و تفسیر درونی و فردی دین ، اعتقاد به پلورالیسم دینی
( کثرت گرایی دینی ) است که امروزه با گسترش این روند در جوامع غربی ، حقانیت مکاتب توحیدی و اعتقاد به صراط مستقیمی واحد ، به زیر سؤال رفته و تا حدودی تضعیف شده است . - دین از طریق تجربه درونی و شخصی قابل ادراک است ، و این ادراک بر اساس فطرت کمالجوی انسان و طبیعت وی استوار است .
- تجربیات دینی در صورت عینیت یافتن ، می تواند معرفت زایی کرده و اعتقادات دینی را توجیه نمایند؛ اما این مسئله در مورد شخص تجربه کننده صادق می باشد و برای شخص ناظر هیچ الزام و ضرورتی ، برای اعتقاد از طریق تجربه دینی وجود ندارد.
Abstract
pcychology of religion is infact the study of religion from the internal and personal viewpoint . This field or subject tries , by way of pcychologicalanalisis , to survey the origin of religion and its consequences .
Many agreeing or disagreeing opinios havebeen presented on it
At first chapter we exactly pay to causes and motives about the appearance of this religion’s pcychological view , historical progress , notable theories and opinions in the connection , and the outcomes of making clear the personal and pcychological viewpoint of religion , which religious pluralism is one of the momentous subject among them .
In pcychological religion subject , we can call religious experiment which is one of the serious and significant subject , that , as the foundation of this notion , has been attended by thinkers , philosophers , and pcychologists . Religious experiments progress the knowledge ; and this is one of the considered and outstanding hypothesis in the discussion , thus the objectivity of the religious experiment , whether it is true or not , is another hypothesis in the fieid .
The relation of the different opinions on the subject , which are mentioned in the second chapter , more facilitate one’s to express his view .
In final chapter we briefly , not only have paid to criticize and survey the subject , but also tried to state the viewpoints of contemporary thinkers ; and at the final pages the conclusion is mentioned .
چکیده
مقدمه — 1
فصل اول
رابطه روانشناسی و دین — 11
تعریف دین — 15
بررسی تئوریهای روانشناسانه دین — 21
ـ تئوری تحولی پیاژه — 22
ـ تئوری اریکسون — . 25
ـ آلپورت — 27
ـ یونگ — 30
ـ هیوم — .. 35
ـ فروید — 42
علل گرایش به دین — 47
پیامدهای گرایش به دین — 50
ـ جیمز — 51
تجربه دینی — 59
تعارض علم و دین — 60
کثرتگرایی دینی — 68
فصل دوم
تعریف تجربه دینی — 76
پیشینه تاریخی تجربه دینی — 79
اقسام تجربه دینی — 83
دیدگاههای مختلف در مورد انواع تجربههای دینی — 86
ـ تجربه دینی نوعی احساس است — 86
ـ تجربه دینی نوعی تجربه مبتنی بر ادراک حسی است — 95
ـ تجربه دینی ارائه نوعی تبیین مافوق طبیعی است — 98
نمونههای تجربه دینی — 104
آیا تجربههای دینی هسته مشترکی دارند — 118
تجربههای عرفانی — 120
ـ آیا تجارب عرفانی معرفتزا است — 131
آیا تجربه دینی میتواند اعتقاد دینی را توجیه کند — 135
فصل سوم
نگاهی نقادانه به موضوع — 149
ـ تقدم شرک بر یکتا پرستی — 164
ـ موهوم پنداری باورهای دینی — 165
ـ گناه نخستین — 166
ـ خدای پدرگونه — 167
ـ مفهوم جنسیت — 168
ـ تعمیم ناروا — 170
فهرست منابع و مآخذ (فارسی) — 180
فهرست منابع و مآخذ (انگلیسی) — 184
چکیده انگلیسی — 185
فهرست منابع و مآخذ(فارسی) :
- استور ، آنتونی . فروید . ترجمه حسن مرندی . انتشارات طرح نو . 1375
- الیاده ، میرچا . فرهنگ و دین (برگزیده مقالات دائره المعارف دین ) . ترجمه بهاءالدین خرمشاهی . تهران طرح نو . 1374
- الیاده ، میرچا . دین پژوهی . ترجمه بهاءالدین خرمشاهی . پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی . 1375 .
- استیس ، والتر . عرفان و فلسفه . ترجمه بهاءالدین خرمشاهی . تهران سروش . 1367
- باربور ، ایان . علم و دین . ترجمه بهاءالدین خرمشاهی . مرکز نشر دانشگاهی . چاپ سوم . 1379 .
- پاپکین ، ریچارد/ استرول ، آوروم . کلیات فلسفه. ترجمه دکتر سید جلالالدین مجتبوی . انتشارات حکمت . چاپ سوم . 1402 قمری .
- پترسون ، مایکل . عقل و اعتقاد دینی . ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی . انتشارات طرح نو . 1379 .
- پراودفوت ، وین . تجربه دینی . ترجمه عباس یزدانی . قم: مؤسسه فرهنگی طه . 1377 .
- جعفری ،محمدتقی. فلسفه دین. ترجمه بهراد راد. انتشارات الهدی. 1372 .
- مک دونالد، فردریک .ج . روانشناسی تربیتی . ترجمه زهره سرمد . دانشگاه تهران . 1355 .
- جیمز، ویلیام. دین و روان. ترجمه مهدی قائنی . قم: انتشارت دارالفکر. چاپ دوم .1367 .
- دوآن ، شولتس . روانشناسی کمال ، الگوهای شخصیت سالم . ترجمه گیتی خوشدل . نشر نو . 1362 .
- سروش ، عبدالکریم . ایدئولوژی شیطانی (دگماتیسم نقابدار) . موسسه صراط . تهران . 1374 .
- فروغی، محمدعلی . سیر حکمت در اروپا . انتشارات زوّار . 1317
- فروم، اریک. روانکاوی و دین . ترجمه آرسن نظریان. انتشارات پویش. 1363 .
- فروم، اریک . رسالت زیگموند فروید . ترجمه فرید جواهرکلام . تهران . 1358 .
- فروید، زیگموند. آینده یک پندار . ترجمه هاشم رضی. تهران . 1339 .
- فروید، زیگموند. توتم و تابو. ترجمه خنجی. تهران، کتابخانه طهوری
- قراملکی، احد فرامرز . موضوع علم و دین در خلقت انسان . تهران . آرایه . 1373 .
- گنون، رنه. سیطره کمیت و علایم آخر زمان. ترجمه دکتر علیمحمد کاردان. مرکز نشر دانشگاهی .چاپ دوم. 1365 .
- لگنهاوزن، محمد. اسلام و کثرت گرایی دینی.ترجمه نرجس جواندل. قم: مؤسسه فرهنگی طه. 1379 .
- مجتهد شبستری ، محمد . هرمنوتیک با کتاب و سنت . طرح نو . تهران . 1375 .
- مورنو، آنتونیو. یونگ، خدایان و انسان مدرن. ترجمه داریوش مهرجویی. مرکز نشر دانشگاهی. 1376 .
- مطهری، مرتضی. انسان کامل. انتشارات صدرا . چاپ سیزدهم. 1374 .
- مطهری، مرتضی. مسئله شناخت .انتشارات صدرا. 1376 .
- مطهری، مرتضی. مجموعه آثار. انتشارات صدرا. 1378 .
- هیک، جان. فلسفه دین. ترجمه بهراد راد. انتشارات الهدی . تهران. 1372 .
- هیوم، دیوید. تاریخ طبیعی دین .ترجمه حمید عنایت. انتشارات خوارزمی. چاپ سوم. 1360 .
- یونگ، کارل گوستاو. روانشناسی و دین. ترجمه فؤاد روحانی. تهران. کتابهای جیبی. 1370 .
- یونگ،کارل گوستاو. خاطرات،رؤیاها و اندیشه ها. ترجمه پروین فرامرزی. چاپ اول. تهران. 1356 .
- یونگ، کارل گوستاو . روانشناسی و کیمیاگری . ترجمه پروین فرامرزی . انتشارات آستان قدس . مشهد . 1370
- مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر. مجله قبسات. 1375 . شمارههای : سال دوم ، ش 1 و 5 و 6 . سال سوم ، ش 2 و 3 .
فهرست منابع و مآخذ(انگلیسی) :
- Alstone, William p. Perceiving God, Ithaca Cornell Vriversity Press. 1991 .
- Baldwin J . m . (ed) . Dictionary of philosophy and psychology . Gloucester, Mass . Peters Smitt . U.S.A . 1960 .Vs . 1-3 .
- Brown ,L.B. Advances in the Psychology of Religion Oxford : Pergamon Prrss . 1985 .
- Byrne p . “John Hick’s Philosophy of world Religions”. Scottish Journal of theology 35 . No .4 . 1982 .
- Collins ,G.R. Religion and Psychology in Corsini and Auerbach (Eds) , Concise Encyclopedia of Psychology . New york : John Wiley and Sons . 1996 .
- Edwards P.(ed) . Encyclopedia of philosophy . Macmillan publishing Co.Jnc. and the free press . New york . 1972 . Vs . 1-8 .
- Hastings J . (ed) , Encyclopedia of Religion and Ethics . Mundas – phrygians . New york :Gharlrs Scribners Sons . 1971 . Vs . 1-12 .
- John Hick , “Religious pluralism” , in A Companion to Philosophy of Religion , Philip L.Quinn and Charles Taliaferro eds . Oxford : Blackwell , 1997 .
- Swiburne, R .(ed). The Existance of God .Oxford : Clarendon Press . 1979 .
- William J . Wainwright , Philosophy of Religion , Belmont , CA : Wadsworth , 1988 .
قسمتی از فصل اول : رابطه روانشناسی و دین
تولد روانشناسی دین به ابتدای قرن حاضر باز میگردد . این گستره در آغاز قرن حاضر توجه بسیاری از محققین روانشناسی را به خود جلب کرده ، چنانکه پیش از آن کانت تجربه یا احکام دینی را با تحلیل حیات اخلاقی تبیین نمود و دین را بر مقتضیات قانون اخلاق بنا نهاد ، و یا دکارت که همه چیز از جمله دین را با زبان ریاضی تبین نمود . اما در آستانه قرن نوزدهم دیگر این بحثهای ذهنشناسی ، توانایی پاسخگویی به سؤالات اساسی طرح شده را نداشت . و از آنجائیکه علم روانشناسی دین را یک مقوله انسانی میدانست لذا سعی کرد با تحلیل روانی انسان، ریشه پیدایش دین را مورد مطالعه قرار دهد.
به گفته یونگ (1875-1961) :“ پدیده دین نمودگاری بشری است که روانشناسی نمیتواند و نباید نادیدهاش بگیرد ”.
یونگ میگوید :“ روح یا جان آدمی فطرتاً دارای کارکرد دینی است … اما اگر این واقعیت تجربی وجود نداشت که در روح آدمی ارزشهای والایی نهفته است به روانشناسی کوچکترین علاقهای نمیداشتم ، چرا که در آن حال روح و جان آدمی جز نجاری ناچیز و بیاهمیت نمیبود . حال آنکه از صدها آزمون و تجربه علمی دریافتهام که اصلاً چنین نیست و برعکس جان آدمی حاوی همه آن چیزهایی است که در احکام و دُگمهای دینی آمده است و چه بسا بیش از آن نیز … من به روح کارکرد دینی نسبت ندادهام ، بل فقط واقعیاتی را برشمردهام که ثابت میکند روح دارای طبیعت دینی است یعنی صاحب کارکرد دینی است ”.
“در واقع کلمه روانشناسی خود دلالت بر بعضی روابط با بعضی از ابعاد تجربه انسانی دارد که از دیرباز، آن را ‘دینی’ نامیده اند. وقتی که در طی قرن هیجدهم، این واژه رواج یافت، به عنوان بخشی از سنت فلسفی که با نظریه های ادراک مربوط است، مطرح گردید و با الهیات یا دین ربطی مهجور داشت . رفته رفته که مطالعه ادراکات ، هرچه بیشتر از رهیافت پیشینی (ماقبل تجربی) معرفت شناسی متعالی فاصله گرفت و جای خود را به روانشناسی ‘علمی’تر که مبتنی بر روشهای زیستشناسی و فیزیک بود داد ، پیوندهای بین روانشناسی و دین باز هم ضعیفتر شد . بنابراین راه روانشناسی و دین ، راهی هموار و آشنا و روشن ، چنان که امروزه تصور می شود ، نبود .”
“پیدایش روانشناسی دین را بعید است که بتوان به کار یک فرد یا گروهی از متفکران نسبت داد ، همچنین این رشته بهطور طبیعی از هیچ سنت خاصی برنیامده است . از سوی دیگر اصولاً مشکل بتوان از تولد یا زایش و پیدایش دفعی این رشته سخن گفت ، بلکه می توان گفت که روانشناسی دین ، برخاسته از فضای فکری و فرهنگی خاصی است که در آن روش علمی و دین پژوهی به نحوی پخته و پیشرفته شدند که چون هر دو در معرض پرسشهای مختلفی قرار گرفتند ، به یکدیگر نزدیک شدند . به این معنی ، روانشناسی دین برای دینپژوهی همان قدر انگیزه ای تازه بود که برای علم روانشناسی . فقط تأملات گذشته نگرانه یک نسل بعد ، منشأ خدماتی شد و مواجهه این دو رشته را تحقق بخشید و این رشته سرآغازی پیدا کرد ؛ گو اینکه در این باب هم اتفاق نظر حاصل نیست .”
اما باید بدانیم که روانشناسی نمیتواند به همه وجوه و جنبههای دین توجه کند (چون اساساً روانشناسی چنین شأنی را ندارد) و تنها به جنبههای رفتاری آن میپردازد .
“ اما اگر کسی گمان برد همه دین یعنی همین تجربههای دینی ، نگاهی تحویل گرایانه (Reduction) به دین کرد ، و دین را به چیزی کمتر از آن ارجاع داده است ”.
تعریف دین
تعریفهایی که از دین بازگو شده آنقدر فروان است که حتی ارائه فهرست ناقصی از آنها غیرممکن است و ما در اینجا به ذکر چند تعریف از روانشناسان و فیلسوفان مورد نظر (بدلیل مناسبت موضوع با تعاریف و شخصیتهای آنها) اکتفا میکنیم .
فروید (1856-1939) میگوید :“دین کاوش انسان برای یافتن تسلّی دهندههای آسمانی است تا او را در غلبه بر حوادث بیمناک زندگی کمک کند . همچنین وی به دین به عنوان یک اغفال مینگرد و تجربهاش را به عنوان مشارکت در بیماریهای همگانی دخالت میدهد”.
جیمز (1842-1910) روانشناس و فیلسوف معروف آمریکایی درباره دین چنین میگوید : “ بیگمان من میتوانم یک قسمت از موضوع مذهب را برای شما روشن سازم ، نمیتوان برای مذهب یک تعریف مطلق و منجزی پیدا کرد که مخالف و موافق آن را بپذیرند . از تمام معانی مختلف که برای مذهب آوردهاند ، و از همه جهاتی که برای آن قائل شدهاند من یک قسمت و یک جهت از آنرا انتخاب کرده و طبق قرارداد همین قسمت را ‘مذهب’ مینامم . بنابراین مذهب عبارت خواهد بود از تأثرات و احساسات و رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه بستگیها بر او روی میدهد . بهطوریکه انسان از این مجموعه در مییابد که بین او و آن چیزی که آنرا ‘ امر خدایی ’ مینامد رابطهای برقرار است ”.
از نظر یونگ (1875-1961) دین عبارتست از ‘ تفکر از روی وجدان و با کمال توجه’ ، یونگ میگوید : “ دین یکی از قدیمیترین و عمومیترین تظاهرات روح انسانی است و بنابراین واضح است که هر گونه روانشناسی که سر و کارش با ساختمان روانی شخصیت انسان باشد لااقل نمیتواند این حقیقت را نادیده بگیرد که دین تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی نیست ، بلکه برای بسیاری افراد بشر حکم یک مسئله مهم شخص رادارد ”.
شلایر ماخر (1768-1834) ، دین را با احساس و بطور جزئی با احساس وابستگی ربط میدهد . وی تعریف خود را از دین بصورت ‘ اساس تعلق مطلق ’ میآورد .
“ آلپورت (1897-1967) ، روانشناس برجسته آمریکایی برآنست که احساسات دینی نه ماهیتی صرفاً عقلانی دارند و نه کاملاً غیر عقلانی ، بلکه بیشتر تلفیقی از احساس و تفکر منطقی است . در واقع دینداری فلسفهای از زندگی برای فرد ارائه میکند که نه تنها ماهیتی عقلانی دارد بلکه به لحاظ احساسی و هیجانی نیز ارضا کننده است ”.
در کنار این تعاریف نظریه دیگری نیز قابل ذکر است :
“ تمام ادیان مبتنی بر اعتقادات هستند ، اعتقاداتی که ناظر به ماهیت واقعیت متعالی ، واکنش مناسب نسبت به آن و بعضی موضوعات مربوطه میباشند . اعتقادات هر دین اعمال خاصی را که آن دین مقبول میداند و عواطفی را که برمیانگیزد ، توجیه میکنند . ممکن است این اعتقادات رسمیت بیابند و بصورت اصول اعتقادی درآیند یا ممکن است که تا حدی بطور ضمنی در اعمال دینی روزانه آن دین وجود داشته باشند . البته اعتقادات اساسی هر دین درباره حقیقت غایی در متن زندگی واقعی مورد تعبیر و تفسیر قرار میگیرند .
واضح است که جزئیات فراوان ادیان به چگونگی این تعبیر و تفسیر بستگی دارد . چنین اعتقاداتی را ‘ اعتقادات دینی ’ میخوانیم که مانند تمام اعتقادات میتوانند از حیث سازگاری درونی ، انسجام ، مقبولیت و صدق مورد ارزیابی قرار بگیرند ”.
علامه محمدتقی جعفری ضمن توضیح مفصلی که در مورد تعاریف مزبور داده و ایراداتی که بر هر یک از آنها عنوان کرده معتقد است که هر متفکری آن بعد از حقایق مزبور را برای تعریف درباره آنها انتخاب میکند که شرایط ذهنی و محیطی او ایجاب میکند . و باید برای شناخت دین از هر دو قطب درون ذاتی و برون ذاتی استفاده کرد زیرا اگر بخواهیم دین را تنها با دریافتهای درونی انسانها مورد شناسایی قرار داده و آن را تعریف کنیم ، بدیهی است که تفکیک آنها از توهمات و تخیلات و انواع انگیزههای غیر دینی درون اگر محال نباشد ، لااقل بسیار دشوار خواهد بود . و اگر بخواهیم برای تعریف دین ، تنها به پدیدههای برونی که به انگیزگی دین و با علامات و نشانههای آن ، در جهان عینی نقش بسته کفایت کنیم بدیهی است که اکثریت چشمگیر پدیدههای عینی ، علل و شرایط و هدفگیریهایی را بطور مشخص ارائه نمیکنند زیرا آن پدیدهها با نظر به علل بوجود آورنده آنها در معرض احتمالات متعدد میباشند .
“ ما مجبوریم برای بدست آوردن تعریفی از دین که تا حدودی قابل توجه ، جامع افراد و مانع اغیار باشد از دو قلمرو اساسی استفاده کنیم :
یک ـ واقعیات درونی که مردم متدین آنها را چه از راه تعقل و چه از راه شهود دریافته و پذیرفتهاند و با انگیزگی آنها حیات خود را تفسیر و توجیه مینمایند .
دو ـ واقعیات برونی مانند اعمال عبادی و انجام تکالیف و ایفای حقوق که به انگیزگی واقعیات درونی در جهان عینی نمودار میگردند .”
به نظر میرسد بیشتر متفکرین و دین پژوهان غربی (و چه بسا شرقی و اسلامی) جنبه عقلانی دین را در عین ضروری و غیر قابل اجتناب دانستن آن ، در درجه دوم اهمیت قرار داده و ابتداءً جنبه درونی و روانی دین را قابل لمس و ادراک و دارای اهمیت بیشتر میدانند . چنانکه ویلیام جیمز معتقد بود که اگر کسی در حوزه دین تحقیق کند به تفاوت عظیمی در افکار و مشابهتی در احساس و سلوک خواهد رسید .
او این واقعیت را برای اثبات اینکه نظریههای دینی امری ثانوی بوده و احساسات و سلوک ، امری ثابت و در نتیجه عناصر ذاتی دین هستند مطرح نمود .
بر این اساس و با دقت نظر بیشتر میبینیم که پرداختن به جنبههای مختلف دین و بررسی کامل مسئله دین کاری است بسیار مشکل که در بحث ما نمیگنجد و ما تنها به جنبه روانی آن پرداخته و از این منظر آن را مورد بررسی قرار میدهیم .
بررسی تئوریهای روانشناسانه دین
پیشگامان روانشناسی دین از جمله فروید ، در زمینه بررسی فرآیند تحول روانشناختی دین به تبیین ریشههای تاریخی دینداری آدمی پرداختند که غالباً ماهیتی فراسوی روانشناختی داشت . اما امروزه روانشناسان دیگر توجهی به تبیین ریشههای تاریخی دین نمیکنند و در مقابل سعی دارند ریشهها و فرآیند تحول دینداری در انسان امروز را مورد بررسی قرار دهند .
روانشناسی دین دو مسأله عمده را مورد بحث قرار میدهد . علل گرایش به دین و پیامدهای این گرایش . روانشناسان در تحلیل هر دو مسأله دو گروه هستند : گروه نخست بنیانگذاران نظرات عام (ماکروتئوریسینها) هستند که با ارائه تئوریهای عام فراتجربی به تحلیل دین میپردازند . مانند : فروید ، ویلیام جیمز ، یونگ ، آلپورت و … . گروه دوم روانشناسان متأخر هستند که پس از سپری شدن دوران ارائه نظریههای عام در روانشناسی بر روشهای تجربی دقیق در تحلیل دینداری ـ در چارچوب نظریههای عام ـ تاکید میکنند : پیجی واتسون و جی نیلمن از مهمترین روانشناسان تجربی دین پژوه هستند .
تحول روان شناختی فرد از تولد تا مرگ دیدگاه وی نسبت به خدا و جهان را نیز دگرگون میسازد . تمایز درک ایمان دینی کودک ، بزرگسال و سالخورده تابعی از جایگاه آنها در فرآیند تحول روانشناختی است . ایمان دینی یک کودک ماهیتی ساده دارد و به موازات تحول وی ارزشهای اخلاقی ، مفاهیم قدسی و فوق طبیعی و اعمال دینی نیز متحول میگردد .
برخی از روانشناسان دین در این زمینه سعی کردهاند فرآیند تحول دینداری را در چارچوب تئوریهای تحولی روانشناسی تبیین کنند :
تئوری تحولی پیاژه :
“ الکایند ( Elkind ) ، با استفاده از تئوری تحولی پیاژه فرآیند تحول درک کودک از خدا و دین را مورد بحث قرار داده است . براساس نظر وی شکلگیری ‘ شیئ دائم’ که در نظام پیاژه بین 6 الی 8 ماهگی ظاهر میشود ، این معنا را دارد که خارج شدن شیئ از میدان ادراکی کودک دالّ بر از بین رفتن شیئ نیست . چنین توانایی شناختی کودک را آماده درک این مفهوم میکند که خدا علیرغم اینکه دیده نمیشود وجود دارد . همچنین درک کودک از بقاء و زندگی پس از مرگ با ظهور ‘ نگهداریهای ذهنی ’ که بر پایداری ماده ، وزن و حجم علیرغم جابجا شدن و تغییر شکل ظاهری و ادراکی آنها دلالت میکند ، قابل تبیین میشود . وقتی کودک چنین توانایی شناختی را در سنین 8 الی 12 سالگی کسب میکند آماده پذیرش وجود بقاء پس از مرگ میگردد .
پس از سنین نوجوانی و استقرار تفکر صوری ـ تفکری که ممکن است در برخی هیچگاه ظاهر نشود ـ فرد آماده ورود به مرحله دیگری از دینداری میشود . عملیات صوری رهایی اندیشه از عینیت و امکان تفکر بر مبنای امور انتزاعی و ممکنات را فراهم میسازد . این دوره از تحول شناختی با چهار توانایی عملیات ترکیبی ، منطق قضایا ، جدایی صورت از ماده ، و تفکر فرضی ـ استنتاجی مشخص میشود . عملیات ترکیبی پایه استدلال علمی است که در آن فرد مانند یک دانشمند در حل یک مسئله با ثابت نگهداشتن سایر عوامل و تغییر نظامدار یک عامل به عمل میپردازد تا با استدلال درست به نتیجه برسد و در این کار تمامی ترکیبهای ممکن برای ثابت و دستکاری کردن متغیرها را بررسی میکند . در منطق قضایا فرد از حداقل دو مقدمه مستقل ، نتیجهای را که از فرآیند ترکیب دو مقدمه حاصل میشود و به تنهایی در هر یک از مقدمهها نیست انتزاع میکند . جدایی صورت از ماده دالّ بر توانایی فرد در بهکارگیری منطق بدون وابستگی به ماده و با استفاده صرف از صورت است . تفکر فرضی استنتاجی نیز بر فرض کردن یک مسئله و نتیجهگیری از آن دلالت میکند . در این توانایی فرد اندیشه خود را در خصوص هر مسئله فرضی و غیر عینی بکار میگیرد و خروج از چارچوب واقعیت را ممکن میسازد . در اینجا فرد فرض محال را ممکن میانگارد و عملیات منطقی را در آن بهکار میاندازد .
با شکلگیری این دوره از تحول شناختی ، مواجهه با مفاهیم انتزاعی دینی نیز امکانپذیر میگردد . مطالعات متعدد نیز نشان دادند که در نوجوانی فرد با تفکر انتزاعی در خصوص مفاهیم دینی درآمیخته میشود . اغلب تغییرهای دینی که در آنها فرد پیرو یک دین رسمی میشود در این سنین رخ میدهد . چرا که در این دوران فرد با بهکارگیری تفکر انتزاعی و عملیات صوری امکان بررسی باورهای کودکی خود بدست میآورد .”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.