چکیده:
مطالعات تجربی متعددی از اثربخش بودن تنوع گلسنگ بهعنوان شاخص تغییر زیستمحیطی حمایت میکنند. در مقابل، مقادیر ویژگیهای عملکردی بالقوه گلسنگهای انگلی بهعنوان شاخصهای شرایط زیستمحیطی هنوز بهطور ضعیفی مستند شدهاند. مقایسه تنوع گلسنگ در سرتاسر مناطق متنوع ممکن است به سبب سطوح بالای تنوع گیاهی مرتبط با تفاوتها در شرایط محیطی (بهطور مثال، آبوهوا و موجودیت زیر لایه، و انواع) مشکلآفرین باشد. این مقاله استفاده از ویژگیهای عملکردی گونههای گلسنگ انگلی بهعنوان شاخصهای شرایط زیستمحیطی را بررسی میکند: ما حساسیت سه ویژگی عملکردی بهآسانی قابلتشخیص (شکل رشد، استراتژی تولیدمثل، و نوع نورزی) را نسبت به عوامل زیستمحیطی مرتبط با آبوهوا، اختلال توسط بشر، و ساختار توده سرپا آزمودیم. تنوع گلسنگ و ویژگیهای گونههای مربوطه در 14 پلات درون شبکه ForsetBiota ایتالیا ثبت شدند که بیانگر چهار نوع عمده جنگلی ایتالیا بودند. برای هر پلات، پیشبینیهای متعددی از ساختار جنگلی، ویژگیهای آبوهوایی، و اختلالهای مربوط به انسانها ثبت شد.
روش انتخاب متغیر روبهجلو، بر مبنای آزمونهای جایگشت و پارامتریک برای ارزیابی پاسخگویی تنوع گلسنگ و ویژگیهای عملکردی استفاده شد. از میان این ویژگیهای گونهها، شکل رشد پاسخگوترین حالت بود و قابلاطمینانترین شاخص برای ارزیابی و مقایسه پاسخهای گلسنگهای انگلی نسبت به آبوهوا، اختلال توسط انسان، و شرایط مرتبط با ساختار توده سرپا در اکوسیستمهای جنگلی در سرتاسر منطقههای متنوع بود. بااینحال، تحقیقات بیشتری برای درک شفافسازی ویژگیهای بالقوه گلسنگ برای شاخص زیستی لازم است.
کلمات کلیدی: رسوب جوی، اقلیم/ آبوهوا، ساختار جنگل، انتخاب روبهجلو، شکل رشد، استراتژی تولیدمثل
Abstract
Several experimental studies support the effectiveness of lichen diversity as an indicator of environmental change. On the contrary, the potential of functional trait values of epiphytic lichens as indicators of environmental conditions is still poorly documented. Comparisons of lichen diversity across diverse regions may be problematic due to high levels of floristic variation related to differences in environmental conditions (e.g. climate and substrate availability and types). Species’ functional traits may prove to be a user-friendly tool for large-scale and long-term ecological monitoring. This paper explores the use of functional traits of epiphytic lichen species as indicators of environmental conditions: we tested the susceptibility of the three easily discernible functional traits (growth form, reproductive strategy, and photobiont type) to environmental factors related to climate, human disturbance, and stand structure. Lichen diversity and associated species traits were recorded in 14 plots within the Italian ForestBiota network representing the four main forest types of Italy. For each plot, several predictors of forest structure, climatic features, and human-related disturbances were recorded. A forward variable selection method, based on permutations and parametric tests, was used to evaluate the response of lichen diversity and functional traits. Of the three species traits, growth form was the most responsive and was a reliable indicator for evaluating and comparing the responses of epiphytic lichens to climate, human disturbance, and stand structure-related conditions in forest ecosystems across diverse regions. However, further research is needed to better clarify the potential of lichen traits in bioindication.
Keywords:
Atmospheric deposition
Climate
Forest structure
Forward selection
Growth form
Reproductive strategy
چکیده
1. مقدمه
2. اصول و روش ها
2.1. منطقه ی مورد مطالعه
2.2. بررسی گلسنگ
2.3. شناسایی و نامگذاری گونه ها
2.4. پیش بینی کننده های محیط زیستی
2.4.1. متغیرهای آب و هوا و ژئومورفولوژی
2.4.2. رسوب جوی
2.4.3. ساختار جنگل
3. نتایج
3.1. تنوع گلسنگ
3.2. ویژگیهای عملکردی
- بحث
- نتیجهگیری
- Keywords
- 1. Introduction
- 2. Materials and methods
- 2.1. Study area
- 2.2. Lichen survey
- 2.3. Species identification and nomenclature
- 2.4. Environmental predictors
- 2.4.1. Climatic and geomorphologic variables
- 2.4.2. Atmospheric deposition
- 2.4.3. Forest structure
- 2.5. Data analysis
3. Results
-
- 3.1. Lichen diversity
- 3.2. Functional traits
4. Discussion
- 5. Conclusion
References
نتیجهگیری:
نوع شکل رشد گلسنگ پاسخگوترین ویژگی نسبت به این عوامل در تمامی سهطبقهبندی پیشبینی کنندهها بود؛ بنابراین، این ویژگی بهآسانی قابلشناسایی میتواند برای ارزیابی و مقایسه واکنشهای گلسنگهای انگلی نسبت به شرایط آبوهوا، اختلال توسط انسان و شرایط مرتبط به ساختار توده سرپا در اکوسیستمهای جنگلی در سرتاسر مناطق متنوع ارزشمند باشد. بر طبق اظهارات Johansson و همکارانش (2007)، استفاده از ویژگیهای عملکردی گلسنگ برای جمعآوری اطلاعات زیستمحیطی یک رویکرد امیدوارکننده است. بااینحال، تحقیقات بیشتری لازم است تا ویژگیهای بالقوه گلسنگ برای شاخص زیستی بهطور بهتری شفاف شود.
ارزیابی الگوهای گلسنگ برحسب ویژگیهای گونهها میتواند برای مقایسه در مقیاس بزرگ مفید واقع شود زمانی که ارزیابیهای مبتنی بر گونهها (بهطور مثال، توصیفکنندگان غنای گونهها) ممکن باشد بشدت تحت تأثیر سطوح متغیر طبقهبندی دانش باشد (Giordani و همکارانش، 2009). نتایج مان نشان میدهد که مدلهای شرح دهندهی گرادیان ویژگیهای عملکرد (1) نویزهای پسزمینه در رابطه با تفاسیر مبتنی بر ترکیب و غنای گونهها را به حداقل میرساند و (2) احتمالاً در شناسایی تغییرات مرتبط با گرادیان عوامل ماکرو زیستمحیطی در اکوسیستمهای جنگلی سازگارتر هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.