قسمتی از متن پروژه قدرت و اقتدار در حکومت پیامبر اسلام
«مقدمه»
با سلام و صلوات بر محمد و خاندان پاکش و با سپاس فراوان از ایزد منان که به بنده حقیر توفیق داد ، در سالی که مزین به نام اشرف کاینات ، پیامبر اعظم میباشد . موضوع پایان نامه کارشناسی اینجانب «قدرت و اقتدار در حکومت نبوی(ص)» تعیین شد اگرچه بررسی ابعاد شخصیت ، پیام و دین پیامبر اکرم کاری به غایت دشوار و یا بهتر بگوییم ناممکن است . لکن به اندازه دانش و بینش سعی شده است با استفاده از منابع در دسترسی قرار گرفته شده راجع به اقتدار (مشروعیت قدرت) پیامبر مطالبی ارائه گردد .
این تحقیق در چهار فصل می باشد که در فصل اول به تعاریف و مفاهیم قدرت از نظر اندیشمندان پرداخت شده است و در فصل دوم ریشه های قدرت مورد بحث قرار گرفته است در فصل سوم با تبیین مفهوم اقتدار و مشروعیت منشأ اقتدار از دیدگاههای مختلف ارائه می شود . و در نهایت فصل چهارم به بررسی مشروعیت قدرت سیاسی پیامبر اختصاص می یابد.
فصل اول : مفهوم قدرت
معنی لغوی قدرت
مفهوم قدرت از دیدگاه دانشمندان
فیودور بورلاتسکی
برتراندرامل
کارل مارکس
ماکس وبر
چایلد
مهدی مطهر نیا
فصل دوم : ریشه های قدرت
مقدمه ای بر بحث ریشه های قدرت
نظریه خدایی
نظریه اجتماعی
نظریه اقتصادی
توارث
توانایی فردی
ریشه های قدرت پیامبر
فصل سوم : مشروعیت قدرت یا اقتدار
مقدمه بحث
مشروعیت : معنای لغوی
معنای اصطلاحی
مشورعیت و قانونی بودن
مشروعیت و کارآمدی
تحول مفهوم مشروعیت
متعلق مشروعیت
منشاء مشروعیت
منشاء الهی
زور و غلبه
منشاء مردمی اقتدار
نظر ماکس وبر
فصل چهارم : پایه های اقتدار در حکومت نبوی
مقدمه بحث
مفهوم مشروعیت در فرهنگ اسلامی
پایه اقتدار حکومت پیامبر چه می باشد
دلایل عقلی و نقلی اقتدار پیامبر
فصل چهارم – پایه های اقتدار حکومت نبوی
مقدمه بحث :
تا اینجا از قدرت و اقتدار از دیدگاههای مختلف سخن راندیم و اکنون میخواهیم درباره هسته اصلی و نهایی تحقیق یعنی در باب اقتدار (آمریت) حکومت پیامبر به مطالعه بپردازیم . در این مبحث منابع اقتدار (مشروعیت قدرت) حکومت پیامبر اعظم از ابعاد گوناگون بررسی می شود .
مفهوم مشروعیت در فرهنگ اسلامی :
چنانکه بیش از این آورده شد ، برابر نهاد واژه Legitimacy در فرهنگ اسلامی مشروعیت می باشد ، مشروعیت مصدر جعلی از کلمه مشروع است و مشروع ، یعنی هر چیزی که شرع آن را روا و جایز دانسته باشد .
بنابراین مشروعیت نیز به معنای مطابقت با شرع و روا و جایز از نظر شرع معنی می شود . با توجه به این معنا ، می توان گفت در اصطلاح سیاسی نیز مشروعیت به این معنا است که آیا سیستم سیاسی نیز مطابق شرع (یعنی ما سن الله من الدین و امربه . . .) هست یا نه ؟ به عبارت دیگر در بحث مشروعیت با این سوال مواجه هستیم که آیا قدرت حاکم بر جامعه اسلامی بر اساس طرق مشروع و مورد پذیرش شرع بر سرکار آمده است که اگر چنین باشد تبعیت و اطاعت از آن نیز بر مردمی که به آن شرع اعتقاد دارند جایز ، بلکه لازم می گردد ، بنابراین درست است که مشروعیت تنها یکی از معانی Legitimacy است و این واژه معانی دیگری چون : قانونی بودن ، حقانیت و درستی دارد . ولی می توان ترجمه آن را در فرهنگ اسلامی به مشروعیت نیز صحیح دانست ، زیرا که حقانیت قانونی بودن و درستی نیز در فرهنگ اسلامی در صورت مطابقت با شرع مصداق و معنی پیدا می کند . بنابراین ترجمه آن به مشروعیت چندان به دور از واقعیت نخواهد بود . چرا که مراد از یک حکومت مشروع چندان به دور از واقعیت نخواهد بود ، چرا که مراد از یک حکومت مشروع آن حکومتی است که بر اساس سنن مورد پذیرش دینی بر سرکار آمده و از نظر شرع اسلام قانونیت پیدا کرده و حق حکومت بر مردم یافته و اطاعت از آن درست و حق پنداشته شود . البته این حرف بدان معنی نیست که بخواهیم مشروعیت را دقیقاً در برابر واژه Legitimacy با قرار داد ، و از تفاوت این دو غفلتورزیم بلکه مراد این است که مشروعیت و حقانیت قدرت بیش از هر چیز یک امر اعتقادی است و لذا در هر فرهنگی معنا و مبنای خاص پیدا می کند . این واژه در فرهنگ اسلامی علاوه بر قانونی بودن و حقانیت ، شرعی بودن و مطابق شرع بودن را نیز شامل می شود بنابراین می توان گفت از نظر فرهنگ اسلامی حکومتی مشروعیت دارد که مطابق قوانین و قواعد شرع و قوانین موضوعه مسلمانان بوده باشد و مسلمانان آن حکومت را بر حق دانسته و از آن اطاعت و پیروی کنند . (مشروعیت قدرت از دیدگاه امام خمینی ،علی خالقی ، صفحه 22 ، 23)
پایه اقتدار حکومت پیامبر چه می باشد ؟
همانطور که در فصلهای پیش ذکر شد برای منشأ قدرت و مشروعیت آن نظریه های مختلفی وجود دارد . و حال می خواهیم ببینیم اقتدار پیامبر اعظم با کدامیک از نظریه های اقتدار همخوانی دارد و چگونه می شود مشروعیت قدرت سیاسی را تبیین نمود و از آن دفاع کرد . آیا مشروعیت قدرت پیامبر منشأ مردمی دارد یا با نظریه الهی منشأ مشروعیت قدرت مطابقت دارد ؟ یا چون با زور و غلبه به قدرت رسیده است حق حاکمیت دارد ؟ شاید بر اساس سنن جامعه مشروعیت پیامبر قابل دفاع است . یا اینکه قدرت . بر اساس اصول عقلانی و قانونی به اقتدار تبدیل شده است یا اینکه به گفته ماکس وبر ، قدرت پیامبر با خصوصیات شخصیتی ایشان مشروع گشته یا به اصطلاح اقتدار فرهمند (دکاریزماتیک) دارد . در این مقوله سعی می کنیم با دلایل عقلی و مستندهای نقلی درباره مشروعیت قدرت پیامبر بگوییم . و در بین نظریه های اقتدار یا مشروعیت قدرت همخوانترین را در این راستا معرفی می نماییم . بنابراین بهتر است آن نظریه ها را دوباره بازبینی نماییم و میزان قرابت و صحت آنها را در ارتباط با آمریت حکومت پیامبر بررسی کنیم .
1ـ زور و غلبه :
همانطور که پیشتر بیان گشت به نظر برخی زور و غلبه از منابع اقتدار میباشد . آنان می گویند «الحق لمن غلب» یعنی حق با کسی است که غلبه پیدا کرده است . و اینگونه زور و غلبه را منشأ اقتدار می دانند .
طبیعی است که این دیدگاه هرگز نمی تواند مبنای تیین مشروعیت قدرت حکومت پیامبر باشد . چون از پایه و اساس هدف پیامبر اسلام و پیامبران قبل از آنها و جوهره دعوت آسمانی ایشان مبارزه با زورگویی و ستمگری بوده است . آنان در واقع مبعوث گردیدند تا فطرت خداجوی خفته و گمراه گشته انسانها را بیدار و در مسیر درست هدایت نماینده و آلودگیها و رذالتها را بزدایند و زورگویی نیز از همین رذالتها است . چه بسا می بینیم که زورگویانی در طول تاریخ برای دفع عطش قدرت طلبی خود قدح قدح خون انسانهای هم نوع خود را سرکشیدند و از پایمال کردن حقوق و اعمال ناجوانمردی ها نردبانی برای رسیدن به رأس هرم قدرت ساختند ، بنابراین این شیوه فقط ویژه آنهاست که در جامعه گذشته و امروز بشری مصداقهای فراوانی یافت می شود . البته پیامبر عظیم الشأن ما هم بر مردم غلبه کرد لکن نه بر جسمها و تن ها و نه با شمشیر بلکه بر دلهای آنان غلبه کرد با آن منش ، رفتار و رحمت بی نظیر خویش که در واقع پرتو افکن رحمت بی انتهای خداوند بود . نتیجه نهایی اینکه این نظریه در باب امریت (اقتدار) نبوی مردود می باشد .
2ـ اقتدار سنتی
بر طبق نظرماکس وبر سنتها قوانین نانوشته ای می باشد شامل هنجارها و ارزشهای مشترکی که در اثر تکرار بصورت عادت در بین مردم به شیوه عمل و کنش درآمده است و پایه اقتدار شمرده می شود وراثت ، شیخوخیت ، پدرسالاری نژاد پرستی ، اشراف گرایی از مظاهر اقتدار سنتی است این نوع اقتدار نیز از نظر اسلام مردود و غیرقابل قبول است . موروثی شدن قدرت یا واگذاری قدرت به طبقه ای خاص از نظر اسلام باطل است و قدرتی که اینگونه اعمال می گردد نامشروع میباشد . قدرت پیامبر اسلام نیز آنچنانکه تاریخ گواهی می دهد بر این اساس نبوده است و سنت منشأ اقتدار ایشان نمی باشد .
نظامهای سلطنتی که از فاسدترین و ظالمانه ترین نوع نظامها است بر اساس زور تأسیس گردیده اند و بوسیله سنتها تداوم یافته اند .
امام خمینی (ره) درباره این نوع نظامهای سیاسی می فرمایند : «سلطنت و ولایتعهدی همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و یمن برانداخته است . رسول اکرم (ص) در مکاتیب مبارکش که به امپراتور روم شرقی (هراکلیوس و شاهنشاه ایران نوشته ، آنها را دعوت کرده که از طرز حکومت شاهنشاهی و امپراتوری دست بردارند ، از اینکه بندگان خدا را وادار به پرستش و اطاعت مطلقه خود کنند دست بردارند و بگذارند مردم خدای یگانه و بی شریک را که سلطان حقیقی است بپرستند . سلطنت و ولایتعهدی همان طرز حکومت شوم و باطلی است که حضرت سیدالشهدا (ع) برای جلوگیری از برقراری آن قیام فرمود شهید شد … اینها از اسلام نیست ، اسلام سلطنت و ولایتعهدی ندارد » ( مشروعیت قدرت ، علی خالقی ، صفحه 56 )
3- اقتدار قانونی ( عقلایی )
اقتدار قانونی طبق نظر ماکس و بر قدرتی است که از شیوه های قانونی کسب و اعمال شود و مردم نیز زمانی مکلف به اطاعت از قدرتی هستند که منشأ آن قانون بوده باشد . قوانین در اینجا منظور مقرراتی است که نمایندگان منتخب مردم وضع کرده اند و شیوه های کسب و اعمال قدرت را مشخص نموده اند . امروزه در اکثر کشورها مجموعه قوانینی وضع گردیده که چهارچوب های سیاسی و اجتماعی را معین نموده است . فایده چنین اقتداری محدود شدن حدود اختیارات صاحبان قدرت و جلوگیری از استبداد مطلق می باشد . اما این شیوه معایبی دارد از جمله عقل و دانش بشری دارای نقص است و قوانینی که از سوی بشر برای اعمال در جامعه تصویب می گردد ظرفیت تأمین صلاح و سعادت جامعه بشری را نداشته باشد . همچنین ممکن است که نمایندگان مردم آنچه را خواست ، منفعت و تأمین کننده قدرت آنها است . به شکل قانون درآورند و آنچه که از اقتدار قانونی انتظار میرود به ثمر نرسد .
در مورد اقتدار پیامبر اعظم (ص) چنین باید گفت اگر منظور از اقتدار قانونی همین چیزی است ک در بسیاری از کشورها و قلمرو های سیاسی وجود دارد یا اقتدار برگرفته از قانون مجعول بشری باشد . قطعاً قدرتی نامشروع و غیر قانونی باید تلقی نمود زیرا پیامبر اسلام در چارچوب قانون بشری حکومت تشکیل نداده است . اما از بعدی بهتر و والاتری اقتدار ایشان اقتدار قانونی است . زیرا ایشان به امر خدا به پیامبری مبعوث گردیده و برنامه جامعی برای خیر فردی ، اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی انسانها آورده و در چارچوب همین برنامه حکومتش شکل گرفته است . قانون که نه مجعول شخص پیامبر و نه مجعول شخص دیگری است . نه از روی هوی و هوس وضع شده و نه نقص و محدود نگری در آن است . قانونی است که خداوند حکیم و دانا و مهربان برای سعادت بشر وضع نموده است . و بهترین فرد را برای ابلاغ و اجرای قانون برگزیده است . بنابراین اقتدار پیامبر اعظم قانونی ترین اقتدار است .
4- اقتدار فرهمند ( کاریزماتیک )
اقتدار فرهمند یعنی اینکه ویژگیهای بر جسته ای که شخصیت صاحب قدرت دارد مبنای مشروعیت می گردد. و مجوزی برای اعمال قدرت و تکلیفی برای تبعیت مردم می شود. حتی مشروعیت رهبران دینی نیز چون پیامبران مشروعیتی فرهمندانه تبیین میشود. « ولی باید توجه داشت که با تمام شباهتهایی که ممکن است میان این دو رهبری ( رهبری مذهبی و رهبری کاریزمایی ، وجود داشته باشد ، میان آن دو فرق ماهوی وجود دارد. از جمله اینکه مشروعیت رهبران کارپز ما مبتنی بر عاطفه است در حالی که مشروعیت رهبران دینی مبتنی برحکم شرع و عقل می باشد همچنین در مشروعیت کاریزمایی منشأ مشروعیت خود رهبر و ویژگیهای شخصیتی اوست در حالی که در رهبران دینی منشأ مشروعیت آنها ضوابط و قوانین الهی و خواست و اراده مردم می باشد ، ( مشروعیت قدرت از نظر امام خمینی ص 61 بنابر این هر چند در حقیقت جاذبه های شخصیتی پیامبر منحصر به فرد است و در میان فرهمندان جامعه بشری فرهمندترین شخص می باشد ، مشروعیت قدرت ایشان همانطور که پیش از این گفته شد ناشی از امرو اراده الهی و طبق شرع و قانون اسلام می باشد البته بین فرهمند بودن پیامبر و التزام ایشان به دستورهای و برنامه هایی که از طرف خداوند متعال مأمور ابلاغ و اجرا بود رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد زیرا دستورهای دین اسلام برای سعادت و کمال انسان است و هر کس هر چه بیشتر پایبند باشد بلند مرتبه تر و دارای جاذبه های معنوی بیشتری می گردد. لذا چون پیامبر اسلام برگزیده خداست که بیشترین و کاملترین پایبندی را به برنامه ای که پیامآور آن بوده است که داشته است بیشترین جاذبه شخصیتی برای انسان ها دارد. و انسانها برای پذیرش ایشان و گرایش به اطاعت از فرمان آن اشرف مخلوقات یک کشش درونی بسیار قوی پیدا می کنند.
5- کثرت گرایی یا نظریه مردمی مشروعیت
این نظریه که شباهتهای زیاد با نظریه اقتدار قانونی ما کمی و بر دارد مشروعیت قدرت صاحبان قدرت و سرچشمه اقتدار آنها را پذیرش و مقبولیت اکثریت مردم م می داند بر اساس این نظریه کسی می تواند حق حاکمیت داشته باشد که اکثریت مردم تحت حاکمیت وی با حکومت وی موافق باشند. از نظر اسلام اکثریت نمی تواند ملاک مشروعیت قدرت حاکم باشد. زیرا چه بسا ممکن است اکثریت خواست و انتخابشان از روی خرد نباشد و یا اینکه اکثریت از روی هوی و هوس باطل را انتخاب نمایند. همچنین ممکن است که صاحبان قدرت برای تثبیت قدرت خود و جلوگیری از گرایش مردم به سمت تصمیم و انتخابی درستی مردم را با انواع ترفندها در جهل و نقصان رشد فکری نگه دارند. بنابراین اکثریت نمی تواند ملاک مطلق مشروعیت قرار گیرد در نتیجه مفام نبوت و حاکمیت سیاسی از جانب خداوند است و پذیرش اکثریت یا عدم پذیرش آنها در این اقتدار اثری ندارد. چه زمانی که در مکه پیامبر و یارانش در اقلیت ، محدودیت و تحت فشار بودند. و چه زمانی که در مدینه با اقبال عمومی مردم آنجا حکومیت ایشان پایه گذاری شد از جانب خدا مشروعیت داشت.
6- نظریه الهی مشروعیت :
همانطور که در فصلهای پیشین گفته شد که سه شکل برای نظریه الهی منشأ قدرت قائل شده اند شکل رسالت شکل انسان خدایی ، و شکل مشیت الهی که همین اشکال را دلیل مشروعیت قدرت تلقی نموده اند. یعنی در شکل انسان خدایی پادشاه خود را در مقام ربوبی تبلیغ می نمود و از این جهت اطاعت مردم را از خود لازم می دانستند . آنچنان که فرعون می گفت : «من پروردگار والای شما هستم» یا بعضی حکام مشیت الهی و مسئله جبر و اختیار را وسیله ای جهت مشروع جلوه دادن حکومت خود قرار می دادند . و با تبلیغ اینکه مشیت الهی بر این بوده که حکام به حکومت برسند و بر سرنوشت مردم حاکم کردند و مردم نیز باید تسلیم مشیت الهی شوند و حکومت حاکم را بپذیرند و از او اگرچه ظالم است اطاعت کنند . و با این روش روحیه تسلیم را در مردم تحت سلطه ایجاد می کردند . و انگیزه قیام و مقاومت را از بین می بردند . و در توجیه شکل رسالت نیز گفته می شود چون پیامبران انسانهای شایسته و برگزیده ای هستند و از جانب خدا برنامه و پیام هدایت برای انسانها دارند بنابراین آنها شایسته ترین افراد برای حاکمیت بر سرنوشت انسانها هستند . قدرت آنها به خاطر اتصال به منبع الهی و اجازه داشتن از آن منبع ، دارای مشروعیت می باشد . بنابراین مشروعیت قدرت پیامبر نیز از همین دیدگاه قابل تبیین و دفاع می باشد .
اکنون که به بررسی تطبیقی نظریه های اقتدار با نوع اقتدار پیامبر پرداختیم با استفاده از دلایل عقلی و نقلی به تبیین بیشتر مشروعیت قدرت ایشان مبادرت میورزیم :
ضرورت تشکیل حکومت در جامعه بشری :
1ـ ضرورت از جهت عقلی :
«ضرورت تشکیل حکومت از ناحیه عقل به اندازه ضرورت زندگی و تشکیل زندگی است . همانطوری که مردم در ضرورت تشکیل زندگی شک ندارند و همه تلاش و کوشش خود را در جهت زندگی بهتر مصروف می دارند ، تشکیل حکومت نیز به همین مقدار ضروری است . زیرا زندگی ، خصوصاً زندگی بهتر که معجونی از حیات و ممات و خوردن و آشامیدن و جنگ و گریز و صلح و صفا و معامله و ارتباطات گوناگون و صدها از این قبیل مسائل است نمی تواند بدون احکام باشد و اجرای این احکام و نظارت بر تحقق هرچه بهتر آنها بدون حکومت از محالات است. بنابراین در هر جای عالم انسانی یافت شود و حکومت و حاکم نیز باید بوده باشد که بوده است . لذا وقتی به تاریخ انسانی از زمان خلقت او تاکنون نظر افکنیم می بینیم که انسانها در هیچ قطعه ای از زمان بدون حاکم و حکومت نبوده اند که خود بیانگر نیاز فطری بنی آدم به زندگی در سایه حکومت می باشد . (حکمت سیاسی ، قادر فاضلی ، صفحه 132)
2ـ ضرورت از جهت ماهیت احکام اسلامی :
همانطور که گفته شد انسان موجودی اجتماعی است . و زندگی وی دارای ابعاد مختلف فردی ، اجتماعی ، اقتصادی است . بنابراین دینی که قرار است سعادت دنیوی و اخروی انسانها را تأمین کند باید برای همه ابعاد برنامه داشته باشد . بسیاری از احکام دین مبین اسلام دارای ابعاد چندگانه ای است . لازمه اجرای این احکام تشکیل حکومت است . در واقع مقدمه اجرای احکام اسلامی وجود حکومت است که بدان وسیله بتوان این احکام را پیاده کرد .
- حسین جوان وارسته ، مبانی حکومت اسلامی ، سال 79 ،انتشارات حوزه علمیه قم
- قادر فاضلی ، حکمت سیاسی ، سال 74 ، ناشر : مولف علی خالقی ، مشروعیت قدرت از دیدگاه امام خمینی ، 1381 ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
- مهدی مطهرنیا ، تبینی نوین از قدرت در «سیاست» و «روابط بین الملل» انتشارات وزارت خارجه
- حشمت ا . . . طبیبی ، مبادی و اصول جامعه شناسی 1370 ناشر : کتابفروشی اسلامیه
- فرهنگ لغت عمید ، جلد 2
- بیوک محمدی ، جامعه شناسی سیاسی ، اسفند 73 ، انتشارات دانشگاه پیام نور
- ابوالقاسم طاهری ، اصول علم سیاست ، آذر 73 ، انتشارات دانشگاه پیام نور
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.