دریافت پایان نامه مدرن و پست مدرن

شامل 197 صفحه
فرمت word
حجم فایل 145.4KB
شناسه محصول: 551

قیمت دانلود فایل: 15.400 تومان

قسمتی از متن پایان نامه مدرنیته و پست مدرنیته

فهرست پایان نامه

فهرست مطالب پیشگفتار:

1) صور مختلف دانش از دیدگاه یونان باستان

2) گستره‌ی لغوی تخنه در هم آمیختگی تکنیک و هنر

3) خصوصیت دانش فنی مدرن

4) ویژگی هنر در مدرنیته و پست مدرنیته

5) طراحی صنعتی در دوره مدرن: تلاش برای وحدت دوباره هنر و تکنولوژی

6) فهرست منابع پیشگفتار

فصل اول: تحولات، رویکردها، سبکها و جنبش های دوره ی مدرن

(1-1) مقدمه: از هنرهای سنتی تا ظهور پست مدرنیسم

(2-1) دوره‌های مشخص جوامع انسانی

(3-1) روندهای اجتماعی گذار از جامعه‌ی پیش از مدرن به جامعه‌ی مدرن

(4-1) مسیر ایده‌ی مدرن از قرن 5 تا کنون

(5-1) تعاریف پایه از مدرنیته، مدرنیسم، مدرنیزه کردن، مدرنیزاسیون، مدرنیست

(6-1) انقلاب صنعتی (علل، تداوم، دوره‌ها)

(7-1) تحولات مدرنیته

(8-1) عوامل بوجود آمدن دموکراسی

(9-1) ارزشها در پروتستانتیسم

(10-1) رشد ابعاد سازماندهی (بروکراسی)

(11-1) جدول مقایسه‌ی جامعه‌ی پیش از مدرن با جامعه‌ی مدرن

(12-1) رویکردها، سبکها و جنبش‌های دوره‌ ی مدرن

(13-1) فهرست منابع و مأخذ فصل اول

(14-1) فهرست جداول فصل اول:

  • 1-1) تحولات پیش از مدرن (بر اساس مدل جنکز، 1985)
  • 2-1) علل وقوع انقلاب صنعتی (برگرفته از مدل گرهارد و جین لنسکی)
  • 3-1) دوره های انقلاب صنعتی (برگرفته از مدل گرهارد و جین لنسکی)
  • 4-1) علل تداوم انقلاب صنعتی (برگرفته از مدل گرهارد و جین لنسکی)
  • 5-19 تحولات حاصل از تولید انبوه در جامعه مدرن (جنکز، 1985)
  • 6-1) عوامل شکل گیری جامعه ی انبوه (گیدنز، 1376 و لنسکی،  1369)
  • 7-1) ارتباطات جمعی و تاثیر ارتباطات انبوه و رسانه های انبوه (کوریک، 1381)
  • 8-1) زیر شاخه های فرهنگ انبوه در جامعه ی مدرن (گیدنز، 1376)
  • 9-1) عوامل بوجود آورنده ی دموکراسی (گیدنز، 1376)
  • 10-1) ارزشها در مذهب پروتستانتیسم (Weber, 1968)
  • 11-1) رشد دیوان سالاری بروکراسی (گیدنز، 1376، فصل 9)
  • 12-1) مقایسه ی اجمالی بر دو جامعه ی پیش از مدرن و مدرن (گیدنز، 1376)
  • 13-1) مروری بر سبکها و جنبش های پیش از پست مدرن ]برگرفته از (هسکت؛ 1376) و (گیسلی، 1379) و (Hauffe, 1998)

فصل دوم: بررسی وضعیت پست مدرن

1ـ2) مقدمه‌ی فصل دوم

2ـ2) تعاریف پایه؛

3ـ2) کاربردهای اولیه‌ی واژه‌ی پست مدرنیسم (تاریخ نگاری):

4ـ2) سه کاربرد متفاوت پسامدرنیسم، پسامدرنیته، پسا مدرن:

5ـ2) از جامعه پساصنعتی تا پسامدرنیته:

6ـ2) مفهوم جامعه پساصنعتی:

7ـ2) اقتصاد پست مدرنیته:

1ـ7ـ2) طرف تقاضا

الف) مصرف اختصاصی

ب) بار اضافی

پ) مصرف و هویت جمعی

2ـ7ـ2) طرف عرضه

الف) مسأله دار شدن اخلاق کار

ب) افول معنا

پ) فرهنگ به مثابه‌ی یک بخش اقتصاد

3ـ7ـ2) کالاهای فرهنگی و کالاوارگی:

الف) انواع مختلف کالاهای فرهنگی،‌بازنمود / نماد / اطلاعات

ب) اعیان فرهنگی به مثابه‌ی کالا

8ـ2) ساختار شغلی و تولیدی در پست مدرنیته

  • 1ـ8ـ2) پست فوردیسم و نظارت: انباشت انعطاف‌پذیر، دستور و کنترل
  • 2ـ8ـ2) تولید خودکار، ادغام خودکار و نظارت خودکار

9ـ2) سیاست پست مدرن

  • 1ـ9ـ2) دولت جدید پست مدرن
  • 2ـ9ـ2) ویژگی‌های تولید ومصرف جدید در پست مدرنیته
  • 3ـ9ـ2) ویژگی‌های دولت جدید

10ـ2) فرهنگ پست مدرن

  • 1ـ10ـ2) فرهنگ مصرفی
  • 2ـ10ـ2) سبک زندگی در پست مدرنیته
  • 3ـ10ـ2) سبک زندگی: مسأله انتخاب
  • 4ـ10ـ2) تکثر و دگرگونی سبکهای زندگی
  • 5ـ10ـ2) طرز رفتار با انتخاب:
  • 6ـ10ـ2) جهت‌گیریهای ارزش پست مدرن

11ـ2) پست مدرنیته و مسائل جدید درون آن

  • 1ـ11ـ2) سرمایه‌داری بی‌سازمان
  • 2ـ11ـ2) جهانی شدن
  • 3ـ11ـ2) رسانه‌های همگانی
  • 4ـ11ـ2) نقش رسانه های همگانی

12-2) عصر اطلاعات از دیدگاه مک لوهان

13ـ2) فناوریهای الکترونیکی و ارتباطات نزد بودریار

14ـ2) هنر. کار و تحلیل در عصر شبیه سازی الکترونیکی

15ـ2) از باز تولید مکانیکی تا شبیه سازی الکترونیکی

16ـ2) پست مدرنیسم: هنر پست مدرن

  • 1ـ16ـ2) ویژگی‌ روش‌های دادائیستی
  • 2ـ16ـ2) چند رویکرد پسامدرنیستی در این دوره
  • 3ـ16ـ2) فرم‌های هنر پست مدرنیستی

17-2) فهرست منابع و مآخذ فصل دوم

18-2) فهرست جداول فصل دوم:

  • 1-2) اقتصاد
  • 2-2) فرایند تولید (نوذری، 1380، ص 740
  • 3-2) کار (نوذری، 1380، ص 741
  • 4-2) روشهای جایگزین تولید و کار در عصر پست مدرن
  • 5-2) کورپوراتیسم مدرن و پست مدرن (گیبنز، 1381، ص 170
  • 6-2) دولت قدیم و جدید (گیبنز، 1381، صص 176-175
  • 7-2) ایدئولوژی (نوذری، 1380، ص 744
  • 8-2) فضا (نوذری، 1380، ص 742
  • 9-2) مقایسه ی سرمایه داری سازمان یافته و سرمایه داری سازمان نیافته (نوذری، 1380؛، صص 505-504
  • 10-2) جهانی شدن
  • 11-2) رسانه ای شدن (گیبنز، 1381، صص 74-57
  • 12-2) نقش رسانه ها
  • 13-2) هنر (جنکز، 1379، ص 86
  • 14-2) تفاوت های شماتیک بین مدرنیسم و پست مدرنیسم (نوذری، 1380، ص 736
منابع

فهرست منابع پیشگفتار:

1- industrial Design as a Balacing Artistry: Some reflections upon industrial designer’s competence by

– ulla Johansson, ph.D, assistant Professor, Vaxjo university (ulla. Johansson @ehv. Vxu.se)

– kaj skoldberg, ph.D. professor, stockholm university (kaj.skoldberg @ fek.su.se)

– Lisbeth svengren, ph.D. assistant professor, stockholm university (lisbeth. Svengren @ fek.su.se)

 

(13-1) فهرست منابع و مأخذ فصل اول:

منابع فارسی:

  1.  پین، مایکل (1383). فرهنگ و اندیشه‌ی انتقادی از روشنگری تا پسامدرنیته. ترجمه پیام یزدانجو. تهران: نشرنی
  2.  جنکنز، چارلز(1379). پست مدرنیسم چیست؟ مشهد: کلهر (جلد اول)
  3. کوریک، جیمز.آ (1381). انقلاب صنعتی. تهران: ققنوس.
  4. گیبنز، جان آر ـ بوریمو (1381). سیاست پست مدرنیته. تهران: گام نو. (صص 20-33)
  5. گیدنز، آنتونی (1376). جامعه‌شناسی. تهران: نشرنی
  6. لنسکی، گرهارد وجین. (1369). سیر جوامع شری. تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
  7. هسکت، جان. (1376). طراحی صنعتی. تهران: انتشارات سمت

مقاله‌ها:

1) گسیلی، عزیز. (1379). «ارتباطات کاربردی در جنبش های نوگرایی». تهران: فصلنامه‌ی هنر 3: 9

منابع لاتین:

  • Featherstone, mike. (1988). “in pursuit of post modern”, Theory, culture & society, 5 (2-3): 195-215.
  • Hauffe, Thomas. (1998). Design (An illustrated historical) overview. London: Laurence King. Pp(1-128).
  •  Weber, max. (1968). Economy and Society. New york: Free press

17ـ2) فهرست منابع و مأخذ فصل دوم:

  1. اسمارت، بری؛ 1381؛ شرایط مدرن، مناقشه پست مدرن، تهران: نشر اختران
  2. پاکباز، روئین؛ 1378: دائره المعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر
  3.  پین، مایکل؛ 1383: فرهنگ اندیشه‌ی انتقادی از روشنگری تا پسامدرنیته؛ تهران: نشر مرکز
  4.  جنسن، آنتونی اف؛ 1381، پست مدرنیسم: هنر پست ـ مدرن، تهران: عصر هنر.
  5. جنکز، چارلز؛ 1379: پست مدرنیسم چیست؟: مشهد: کلهر
  6.  گیبنز، جان آر ـ بوریمر؛ 1381؛ سیاست پست مدرنیته: تهران: گام
  7. لاین، دیوید: 1381؛ پسامدرنیته؛ تهران: بقعه (فصل چهارم ص 77).
  8. لش، اسکات؛ 1383؛ جامعه شناسی پست مدرنیسم؛ تهران: نشر مرکز.
  9. نوذری، حسینعلی: 1380؛ پست مدرنیته و پست مدرنیسم؛ تهران: انتشارات نقش جهان (چاپ دوم)
  10.  وارد، گلن؛ 1384؛ پست مدرنیسم؛ تهران: نشر ماهی.

مقدمه فصل دوم:

پس از بررسی دوره‌ی پیش از مدرن و مدرن و شناخت وجه اشتراکات و تمایزات آنها و با نشان دادن تحولاتی که در دوره‌ی مدرن در نوع تفکر،ؤ نگرش، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر در این دوره صورت گرفته است. و با شناختی نسبی از اوضاع و احوال این دوره وارد دوره‌ی بعدی یعنی دوره‌ی «پست مدرن» می‌شویم. در واقع دوره‌ای که مااکنون در آن در حال زندگی هستیم و از آن به سوی آینده در حرکتیم. ضرورت شناخت این دوره، تحولات آن و تمایزان آن با دوره‌ی مدرن ما را به نوعی هستی شناسی منتج می‌سازد که پایه‌ی آگاهی و حرکت به سوی فراترهاست. در این بخش سعی خواهد شد به بررسی تحولات صنعتی و تکنولوژیک، هنری و زیبایی شناسی، فرهنگ، اقتصاد و سیاست بپردازیم و نشان دهیم که چگونه این تحولات در برخی موارد ادامه‌ی سنت پیشین در مدرن و ماقبل هستند و برخی دیگر به فرارفتن از آن معیارها و هنجارها انجامیده‌اند و با تطبیقی که با فصل بعد (فصل سوم) در باب رویکردها و سبک‌ها و جنبش‌های حاکم در طراحی صنعتی که در این دوره اتفاق افتاده است صورت خواهیم داد به بررسی و شناختی کلی از تغییرات و تحولاتی که در شرایط اجتماعی این دوره و اثر متقابل آن بر طراحی صنعتی و بالعکس صورت گرفته است نائل خواهیم شد.

لیوتار پست مدرنیسم را تقریباً «نسبیت رو به رکود» تعریف کرده است. اما در بخشی دیگر، بطور تعجب‌آوری پست مدرنیسم را پیش از مدرن می‌داند:«سزان با چه فضایی مبارزه می‌کند؟ با … امپرسیونیست‌ها. پیکاسو و براک به چه حمله می‌کنند؟ به … سزان. یک کار فقط زمانی مدرن است که ابتدا پست مدرن باشد. بنابراین معلوم می‌شود که پست مدرنیسم، مدرنیسم در انتهای راه‌اش نیست، که در حال تولد است، و این حالت همیشگی است.»

بیان این نظریه، شاید دارای پارادوکس باشد و پی‌گیری‌اش دشوار، اما جالب است و ارزش تحلیل را دارد. در نهایت به تفکر تفاوت مفرط و غنایی‌اش می‌انجامد، «که درباره‌اش نمی‌توان صحبت کرد»، رگه‌هایی از تفکر ویتگنشتاین نشان می‌دهد که پست مدرن چیزی است که در مدرن ارایه نشدنی را در قالب خود ارائه و مطرح می‌کند … اصول و ویژگی‌های ]کار پست مدرن از پیش تعیین شده نیستند، اما[ چیزی‌اند که اثر هنری به دنبال‌اش است … پست مدرن را باید بر اساس پارادوکس آینده (post) و پیشین (modo) درک کرد. (جنکز، 1379، ص 40)

(2ـ2) ـ تعاریف پایه:‌از پست، مدرن. پست مدرن، پست مدرنیته، پست مدرنیسم، و پست مدرانیزاسیون:

Post (پست):‌بعضی وقتها به معنای «گسستن از»[1] یا «تداوم و استمرار اجزا و عناصر مدرن آن» یا به مثابه «دیالکتیک گسست و استمرار» به کار می‌رود (رز، 1991: 2) “ post ” همچنین در اشاره به «در تقابل با»[2]، «متفاوت از و متفاوت با»[3] و «در واکنش به»[4] به کار می‌رود. بطور خلاصه می‌توان گفت “ post ” در ترکیب پست مدرن (post modern) معنای قطعی و بی‌چون و چرایی ندارد و این به عده نویسندگان است تا معنی و کاربرد مورد نظر خود را توضیح دهند و از ظهور معانی مختلف جلوگیری کنند. اگر آن گونه که رورتی (1989) و لمرت (1992) استدلال می کنند، طعنه ویژگی خاصی برخورد پست مدرنی با زبان باشد، و در آن صورت باید به برخی از کاربردهای طعنه‌آمیز “ post ” نیز اشاره کنیم؛ «پست» در مفهوم طعنه‌امیزش به معنای نظام ارتباطی از طریق نامه‌ها، مراسلات پستی، پیامهای ارسالی از طریق نظام ارتباطی، مقام و منصب پر اهمیت برای افراد و مقام قابل احترام است. «پست» در ترکیب با اصطلاحات دیگر، عموماً به معنای «بعد از» یا «پس از»[5] و «مغایر با»[6] به کار می‌رود.

Modern (مدرن): به همین سان modern در ترکیب“postmodern” مبهم و گنگ و آشفته است (کانولی 1988: 1ـ60). مدرن، معانی گوناگونی به خود گرفته است؛ از جمله برای اشاره به عصر یا دوره خاصی در تاریخ (توین بی)، روح آن عصر (میل)، نوعی اندیشه (باری)، نوعی تجربه (مانهایم)، مقوله‌ای اجتماعی (وبر)، نوعی رژیم سیاسی (پگی)، نوعی جهان بینی (میلز)، پدیده‌ای فرهنگی (فدرستون)، سبک برای مثال مد (هبدیگ)، نوعی هنر، رسانه زیباشناختی[7] یا سبک معماری (جنکز).

مدرن در مفهوم طعنه‌آمیزش نیز قابل ذکر است؛ خود اصطلاح لاتینی «مد»[8] و ارجاع عمومی به اخیر[9] و امروزین[10]؛ امری عمومی و بد؛ پیش یا افتاده و مبتذل؛ اصطلاحی عوام پسند. (گیبنز، 1381: ص 20).

در نهایت ریشه کلمه “ post “ مربوط است به «posterity» یا آیندگان، میل به زیستن در عرض منطقه‌های فرهنگی و زمان و ریشه کلمه‌ی «modern» از لاتین است، یعنی «modern» به معنای «همین الان» مشخص است که «post modern» معنای‌اش «بعد از» همین الان است، یا گاهی اوقات، فراتر، متضاد، بالاتر، ورا، بیشتر و بیرون از حاصل حاضر. انگیزه‌ی این جمله به زمان حاضر فکر زندگی کردن در عرض زمان است در یک پیوستگی تاریخی و فرهنگی که تا آینده استمرار می‌یابد. (جنکز، 1379: صص 9ـ8)

تلاش مورخان در یافتن نخستین کاربرد اصطلاح پست مدرنیسم تا به حال بی‌نتیجه بوده است اما کاربردهای اولیه آن به شرح زیر است:

(3ـ2) کاربردهای اولیه‌ی واژه‌ی پست مدرنیسم (تاریخ نگاری):

دهه‌ی 1870:

به گفته‌ی ولفگانگ ولش نخستین کاربرد بی‌مقدمه و بی‌استمرار این واژه به اوایل دهه‌ی هفتاد قرن نوزدهم باز‌می‌گردد که نقاش انگلیسی به نام جان واتکینز چاپمن[11] از اصطلاح پست مدرنیسم برای توصیف تابلویی استفاده کرد که آن را از تابلوهای هنرمندان امپرسیونیست فرانسوی از قبیل کلود مونه[12] و اگوست رنوار[13] پیشروتر می‌دانست. آثار هنرمندان امپرسیونیست به عنوان آخرین نمود دوران مدرن، یعنی مدرن‌ترین هنر مدرن، شناخته شده بود. در نظر چاپمن، منظور از پست مدرنیسم هنر جدیدی (پساامپرسیونیستی) است که از امپرسیونیسم پا فراتر گذاشته تا جلوه‌های زودگذر و کوتاه طبیعت را با رنگ تسخیر کند.

سال 1914:

اما به واقع مفهوم اجتماعی «پسا صنعتی» بود که نخستین بار «آرتور. ج. پنتی» و سایرین از 1914 تا 1922 آن را به عنوان یک نظریه مطرح ساختند.

سال 1917:

در این سال، نویسنده‌ی آلمانی به نام رودولف پانویتس[14] از انسان‌های پست مدرن، نیهلیست بی‌اخلاق جدیدی سخن به میان آورد که از ارزش‌های ریشه‌دار و قدیمی تمدن مدرن اروپا گسسته بودند.

سال 1934:

نخستین کاربرد مکتوب، از سر گمان و غیرقطعی پست مدرنیسم، از ان نویسنده‌ی اسپانیایی، فدریکو دی انیس است. در کتاب‌اش به نام «گزیده‌ شعر اسپانیایی و هیسپانو آمریکایی» (1934) این واژه را بکار برد و از آن در تشریح واکنشی نسبت به مدرنیسم که برخاسته از خود آن بود، استفاه نمود: البته نه به عنوان شکستی مهم به این پارادایم، یا الگو دادن به آن.

سال 1947:

دی سی سامرول[15] در خلاصه‌ای به اثر شش جلدی مطالعه‌ی تاریخ[16] آرنولد توین بی[17]، مورخ انگلیسی به این نکته اشاره دارد که می‌توان تمرکز توین بی را بر تاریخ «پست مدرن» نامید. توین بی بعدها این رویکرد را ادامه داد و در جلدهای بعدی اثر خود، ایده‌ی «عصر پست مدرن» را مطرح کرد. این دوران پس از دوران تاریکی[18] (از سقوط دولت روم در سال 476 تا قرن دهم میلادی) قرن وسطی[19] (1475ـ1075) و عصر مدرن[20] (1875ـ1475) شکل گرفت و در نظر توین بی «عصر مدرن» عصر ثبات اجتماعی و پیشرفت بود. اما از حدود 1875 به بعد تمدن غرب با رشد شهرهای صنعتی دچار آشوب‌های اجتماعی و تشویش و دگرگونی شد و این همراه بود با پایان تسلط باختر، زوال فردگرایی، سرمایه‌داری و مسیحیت و به قدرت رسیدن فرهنگ‌های غیرباختری. بعلاوه بر نوعی کثرت گرایی و فرهنگ جهانی نیز اشاره داشت که امروزه هم از دیدی مثبت در تعریف‌اش اساسی‌اند.

سال 1957:

برنارد روزنبرگ[21] مورخ فرهنگی آمریکایی، شرایط جدید زندگی در جامعه‌ی آن زمان را پست مدرن نامید. استدلال او این بود که تغییرات مهم اجتماعی و فرهنگی در حال وقوع هستند. این تغییرات عبارت بودند از افزایش سیطره‌ی فن‌آوری و رشد فرهنگ توده‌ای[22] در چارچوب همسانی جهانی[23]. کار روزنبرگ و توین بی و دیگران به خوبی نشان می‌دهد که کاربردهای اولیه پست مدرنیسم همیشه با نحوه‌ی استفاده‌‌ی امروزی آن منطبق نیست. آنها تغییر ارزش‌ها و شرایط جامعه را بطور مؤثری در نتیجه‌ی گسترش صنعت می‌دانستند. استفاده‌ی آنها از اصطلاح پست مدرن در توصیف گسترش صنعت، هم تخصصی بود و هم می‌توانست باعث سردرگمی شود. تخصصی بود، زیرا می‌خواست توجه ما را به تفاوت بین جهان معاصر با جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و فلسفی عصر مدرن جلب کند، و می‌توانست باعث سردرگمی شود، زیرا دوره‌ی انتقال از یک عصر به عصر دیگر (تقریباً از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم) معمولاً بیشتر به عنوان دوره مدرنیته[24] مشهور بود.

سال 1959:

کاربرد پست مدرن برای اشاره به یک دوره، در سال 1959 زمانی که سی. رایت میلز در متن کلاسیک خود و در تحلیل جامعه شناختی از آن، برای اشاره به «عصر چهارم» استفاده کرد، دوباره زنده شد.

سال 1964:

لسلی فیدلر[25] نوعی «پسا ـ فرهنگ»[26]  را توصیف نمود که ارزش‌های نخبه‌گرایانه هنر و ادبیات مدرن روشنفکرانه را رد می‌کرد. به واقع نخستین کاربرد مثبت پیشوند post یا «پسا» بود که آن را همانند وردی تکرار می‌کرد و همراه روندهای تند روانه‌ی معاصر می‌آورد که «پادفرهنگ» را می‌ساختند: «post humanist, post male, post white, post heroic, post Jewish, ..

سال 1968:

منتقد هنری آمریکایی به نام لئواستاینبرگ[27] در هنرهای تجسمی معاصر (به عنوان مثال، پاپ آرت)[28] تغییر گرایش را از بازنمایی طبیعت به بازنمایی «مسطح» تصاویر ساخته‌ی دست بشر مشاهده کرد. او این گرایش را پست مدرن نامید، زیرا در حالی که انواع قدیمی‌تر هنر مدرن (از امپرسیونیسم به بعد) به دنبال حقیقت بصری یا عاطفی بودند، پاپ‌آرت به تصنعی و غیرطبیعی بودن علاقه داشت. بین این پست مدرنیسم‌های متنوع دوران تکوین و معانی پست مدرنیسم امروزی دو همپوشانی مهم وجود دارد. اولین همپوشانی به این ایده مربوط می‌شود که ما وارد مرحله‌ای از تاریخ شده‌ایم که خصوصیات منحصر بفرد خود را دارد و دومین همپوشانی به تفاوت مهم ( و به همان اندازه درآمیختگی مهم) نظریه‌های پست مدرنیسم در جامعه و نظریه‌های پست مدرنیسم در ادبیات و علوم انسانی مربوط می‌شود. کاربرد دیگر این اصطلاح که به تازگی کشف شده است، کاربرد فلسفی آن بر مبنای «هیچ انگاری» فرهنگ غربی قرن بیستم است. آنگونه که فردریش نیچه مطرح کرده است (کاهون 1996: پان ویتنز 1917).

البته اغلب کاربرد این اصطلاح در سال 1939 توسط عالم برجسته الهیات «برنارد ایدینگس بل» فراموش شده است که از این اصطلاح به روشی شبیه به بلا برای اشاره به ناتوانی سکولاریسم برای ایجاد جانشینی قابل پذیرش برای مذهب استفاده کرد.

از دهه‌ی 1970 تا امروز:

کاربردهای دیگری از این اصطلاح در علوم اجتماعی در دهه‌ی 1970 رواج یافت، برای اشاره به کشفهای فیلسوفان فراساختارگرا در فرانسه و ضد بنیاد گرایان در آمریکا به کار گرفته شد. بر اساس این کشفهای نوین، زبان. معرفت، اخلاق و زیبایی شناسی، بنیادها و شالوده‌های مطلقی نداشته و حقیقت[29] و حق[30]، نسبی و مشروط بودند. این نوع کاربرد عموماً به دریدا (1982)، لیوتار (1984) در فرانسه و به رورتی (1979، 1983 و 1989) در آمریکا نسبت داده می‌شود. (اگرچه رورتی از این کاربرد پرهیز می‌کند و با لقب «posties» به هوادارانش حمله می‌کند)، ولی پیش از آن ایهاب حسن (1971، 1982) در نوشته‌های خود به تشریح وضعیت کلی تلاشی و چندپارگی[31]، پلورالیسم و قیاس ناپذیری[32] در اصول معرفت و فرهنگ پرداخته بود.

سرانجام در این سنت، کاربردی در پست مدرن داریم که به برداشتی دژستایانه از عصر «نیهلیسم معنا» می‌پردازد. «هیچ انگاری معنا» مبتنی بر مفهوم اختلال و آشفتگی و مجازها و معانی، دال و مدلول، بازنمود و واقعیت است (بودریار،‚ 1988).

در واقع این دیدگاه ضدبازنمودی که ما اکنون در جهانی از نشانه‌ها زندگی می‌کنیم که از معنای عمیق‌تر خودشان دور افتاده‌اند. به صورت یکی از ادعاهای همیشگی و تکراری در کاربرد پست مدرن دیده می‌شود. مصرف بی‌پایان، تولید مجاز و وانمودها[33] (وانمایی)، به عقیده بودریار منطق سرمایه‌داری را برای همیشه تغییر داده‌اند، مصرف بیشتر از تولید مبنای اصلی نظم اجتماعی را شکل می‌دهد (برتنس، 1995: 146).

علوم اجتماعی در دهه‌های اخیر برای رفع نیازهای خود، کاربردهای جدید را وضع کرده است. یکی از چنین کاربردهایی را می‌توان در نوسازی نظریه و عمل مارکسیستی پیدا کرد. در این کاربرد که از سوی هاروی (1989)، اسمارت (1993)  و کاکران (1998) شرح داده شده است، پست مدرنیسم به بعد روبنایی سرمایه‌داری بی سازمان متأخر و به بعد فرهنگی و فکری مدرنیته متأخر اشاره دارد. به دلیل اینکه ادعاهای ساختارگرایی منکر تغییرات در سطح سیاسی در دولت. احزاب، شهرها و در کردارهای فرهنگی است، در نهایت همه اینها را می‌توان «بر مبنای تحلیل، ماتریکسی تاریخی از تغییرات در درون سرمایه‌داری در جهت اشکال منعطف‌تر انباشت» توضیح داد (اسمارت، 1993: 23).

کاربرد بعدی بر مبنای عوامل فرهنگی مانند مصرف گرایی که تأثیراتی را در سطح اجتماعی بوجود می‌آورند است (فدرستون، 1985، 1988) این کاربرد بر مبنای فروپاشی بین مرزهای فرهنگ عمومی و فرهنگ نخبگان و فرهنگ برتر و فرهنگ پست شکل گرفته است و بر رشد فرهنگ مصرف کننده تأکید می‌کند.

ولی کاربرد سوم و بی‌نظیر این اصطلاح که در دامن سنت فراساختار گرایی فرانسه رشد می‌کند، به تأثیر مخرب تولید مجاز، وانمود و مصرف گرایی به سبک زندگی و خرده فرهنگ‌هیی مانند گروههای جوانان و جنبشهای اجتماعی نوین به تبع آن بر قدرت اشاره می‌کند. در اینجا پست مدرنیسم به «تغییر در چارچوبهای قدرت و مقاومت» (اسکوایزر، 1993: 1ـ3) به «سیاست جدید»، «ارزشهای جدید» و شکل گیری درباره سیاست حول محورهای هویت، متمایز و سبک زندگی مربوط می‌شود (کانولی، 1991؛ گیبینز 1989، 1989؛ گیبنز و ریمر. 1995؛ ریمر، 1989؛ رایان، 1988) سرانجام وقتی که پست مدرنیسم در ارتباط با سیاست به کار می‌رود، بازگشت دوباره ]اصول[ دموکراتیک، مشارکت و رهایی بخشی از درونمایه‌های کاربرد پست مدرنیسم هستند. (جنکز، 1379، صص 1ـ32)، (گیبنز، 1381، صص 20ـ33)، (وارد، 1384، صص 17ـ20).

(4ـ2) ـ سه کاربرد متفاوت پسا مدرنیسم، پسامدرنیته، پسامدرن:

در هر حال پسامدرنیسم عنوانی برای انواع متفاوت بسیاری از موضوعات و پدیده‌های فرهنگی مطرح به شیوه‌های متفاوت بسیار است. در این بین شاید بتوان سه کاربرد متفاوت این اصطلاح را در کل متمایز ساخت. نخست این که پسامدرنیسم نشان‌گر شماری از بسط و توسعه‌های صورت گرفته در عرصه‌های هنرها در نیمه‌ی سده‌ی بیستم است. تکیه‌گاه و عزیمت‌گاه این گونه پسامدرنیسم اشکال مختلفی از مدرنیسم‌اند که در نیمه‌ی نخست سده‌ی بیستم در اروپا، در عرصه‌ی هنرها و فرهنگ پرورش یافته‌اند و در واقع «پسامدرنیسم» به هنر نیمه‌ی دوم قرن بیستم به بعد گفته می‌شود که در واقع عکس العملی بود به رئالیسم اجتماعی[34] و اکسپرسیونیسم انتزاعی.[35]

دوم این که ، پسامدرنیسم گویای ظهور اشکال نوینی از سازمان دهی اجتماعی و اقتصادی از پایان جنگ جهانی دوم به این سو است. تکیه‌گاه این گونه پسامدرنیسم روند مدرنیزاسیونی است که مشخصه‌ی اوایل سده‌ی بیستم محسوب شده، حاکی از رشد صنعت، ظهور بازار انبوه، و شتاب گیری فرآیندهای خودکار، ترددها و ارتباطات جمعی است که با نام «پسا مدرنیته»[36] شناخته می‌شود.و

سوم اینکه، پسامدرنیسم نماینده‌ی نوع خاصی از نوشتار و تامل نظری است. نوشتار و تأملی که معمولاً هر چند نه منحصراً، دغدغه‌ی نخست این نگرش به شمار می‌رود، که با نام «پسا مدرن»[37] شناخته می‌شود (پین، 1383، ص 189).

در این قسمت به دلیل آنکه طراحی صنعتی رشته‌ای است که به عنوان رشته‌ی عملی و کاربردی شناخته می‌شود و بیشترین ارتباط خود را با هنر و صنعت برقرار می‌کند لذا به بررسی تحول پست مدرنیسم و پست مدرنیته در درجه اول می‌پردازیم و در حین این بررسی با برخی از آراء و اندیشه‌های فیلسوفان و نظریه‌پردازان پست مدرن آشنا خواهیم شد.

(5ـ2) ـ از جامعه پساصنعتی تا پسامدرنیته:

دانیل بل [Daniel Bell] به خاطر اهداف تحلیلی جامعه را به سه بخش تقسیم می‌کند: ساختار اجتماعی، فرهنگ و سیاست. مفهوم جامعه پساصنعتی بدواً به تغییر و تحولات در ساختار اجتماعی تمرکز می‌کند، یعنی به تغییر و تحولاتی که در اقتصاد، تکنولوژی و ساختار شغلی رخ می‌دهند. گرچه ساختار اجتماعی بر سیاست و فرهنگ تأثیر می‌گذارد، ولی تصور نمی‌رود که رابطة موزونی بین این سه بخش وجود داشته باشد. در واقع تغییر و تحولات در هر یک از این سه بخش ممکن است معضلاتی برای بخش‌های دیگر در پی داشته باشد (Bell, 1976).

یکی از کانون‌های اصلی و معاصر مجادله‌ای مذکور این تصور بوده است که تجدید ساختار و تجدید سازماندهی صنعت، تغییرات مرتبط با آن در ساختار شغلی، و نوآوری‌های تکنولوژی که از جنگ جهانی دوم در تعداد رو به افزایش از جوامع سرمایه داری غربی به وضوح دیده شده‌اند، نشانگر دگرگونی بنیادی «جامعه‌ی صنعتی» و پیدایش «جامعه‌ی پساصنعتی» است.

در اوایل قرن نوزدهم کلود هنری دوسن سیمون در صدد برآمد تا تصویری از جامعه صنعتی ارائه کند، که البته تازه در حال ظهور و سربرآوردن بود. وی امیدوار بود تصویری که از این جامعه ارائه می‌کند، دانشمندان و صاحبان صنایع و صنعتگران را قادر سازد تا نقش حیاتی و مهمی را که می‌بایست در جامعه‌ای تحت هدایت آگاهانه دانش علمی ایفا کنند، درک کنند. به همین نحو در اواسط قرن نوزدهم کارل مارکس و فردریش انگلس نیز به ترسیم و تدوین رئوس عمده ویژگی‌های سرمایه‌داری صنعتی از جمله نقش انقلابی پرولیتاریا (طبقه کارگر) اقدام نمودند. یعنی درست زمانی ک نظام کارخانجات در انگلستان هنوز در ابتدای کار خود و مراحل آغازین رشد و تکامل بسر می‌بردند، و نیروی کار عمدتاً در بخش کشاورزی و صنایع خانگمی متمرکز بودند و بقیه نیز اکثراً در صنایع دستی قدیمی اشتغال داشتند (Kumar, 1077. P:133). جامعه صنعتی در حال ظهور جامعه‌ای بود که از تکنولوژی و ماشین آلات حداکثر بهره‌برداری را در روند کاربرده بود؛ جامعه‌ای بود که افزایش چشمگیر و بی‌سابقه‌ای را در حوزه‌های ارتباطات، حمل و نقل، بازارها، درآمدها و انباشت سرمایه تجربه کرده بود؛ جامعه‌ای که روند شهرنشینی در آن به صورت شیوة غالب زندگی درآمد، و تقسیم کار در آن بش از حد پیچیده شده بود؛ جامعه‌ای که ویژگی شاخص آن افزایش نقش و دخالت دولت، و رشد و گسترش روند دیوان سالاری در حوزة حکومت و اقتصاد بود و در کلام آخر جامعه‌ای بود که غیر دینی شدن، مذهب زدایی و عقلانیت فزاینده ویژگی دیگر آن به شمار می‌رفت.

تصور نشأت گرفتن دگرگونی‌های اجتماعی بنیادی از تغییر در نظام تولید جامعه، تصور تازه‌ای نیست، برای مثال این تصور محور اندیشه‌ی مارکس است. یادآوری مختصر این نکته خالی از فایده نیست که از نظر مارکس شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری صنعتی دائماً در حال گذار است و این امری محتوم است. ابزارهای تولید در معرض دگرگونی همیشگی دانسته می‌شوند، که از طریق رقابت برای تولید کالاهای بیشتر و «بازده» بیشتر جهت حفظ سطوح سودآوری یا افزایش آن صورت می‌پذیرد. همان طور که مارکس و انگلس به زبانی آشنا بیان می‌کنند:

بورژوازی نمی‌تواند بدون ایجاد انقلاب‌های مستمر در ابزارهای تولید، و روابط تولید همراه  با آنها در کل روابط جامعه،‌به حیات خود ادامه می‌دهد … انقلاب دائمی در تولید. بر هم ریختن همه‌ی وضعیت‌های اجتماعی بی هیچ منع و مخالفتی و عدم قطعیت و آشفتگی پایدار، وجه تمایز عصر مدرن از همه‌ی اعصار پیشین است.

(Marx and Engels. 1968, p.83)

این دگرگونی فرایندی بی‌انتها محسوب نمی‌شود، بلکه ظرفیت رشد و توسعه‌ی شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری محدودیت‌هایی دارد. با فزونی گرفتن اهمیت و کاربرد علم و فناوری در تولید، وابستگی «ثروت واقعی» به زمان کار صرف شده کمتر و کمتر، و به عوامل نیرومند تولید، که با بهره‌گیری هرچه بیشتر از فناوری‌های مناسب جان می‌گیرند، بیشتر و بیشتر می‌شود.و در چنین متن و زمینه ای است که مارکس به تحولاتی می‌پردازد که بعدها برای اندیشه‌ی «جامعه پساصنعتی» اهمیت مرکزی یافتند، منظور کنار گذاشتن و یامرکزیت زدایی از موجودات انسانی و افزایش اهمیت معرفت علمی و فناوری در فرایند تولید اجتماعی است. همانطور که مارکس متوجه شده بود «بشر رفته رفته در فرایند تولید، نقش ناظر و تنظیم کننده را پیدا می‌کند» و دیگر کار به صورت مستقیم منشاء ثروت نیست. اما در چارچوب شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری. به حکم ضرورت، زمان کار معیار ارزش باقی می‌ماند. حتی در صورتی که «قدرت علم … ایجاد ثروت را از وابستگی به زمان کار برهاند.» (Marx 1973, p.706)

 


[1] – Break from

[2] – opposition to

[3] – Difference to and from

[4] – response to

[5] – after

[6] – opposed to

[7] – Aesthetic medium

[8] – mod

[9] – recent

[10] – today

[11] – John watkins chapman

[12] – Claude Monet

[13] – Agust Renoir

[14] – Rudolph Panwits

[15] – DC Somerrell

[16] – A study of Hsitory

[17] – Arnold Toybee

[18] – DARK ages

[19] – middle Ages

[20] – modern Ages

[21] – Bernard Rosenberg

[22] – Mass culture

[23] – sameness

[24] – modernity

[25] – Leslie Fiedler

[26] – منظور از «post – culture»: فرهنگی است که مفاهیم آن دارای پیشوند «پسا» از قبیل پساساختارگرایی و پسا انسان هستند.

[27] – Leo steinberg

[28] ـ pop Art: سبکی در دهه 1960 که به فرهنگ عامه پسند و ابزارهایی مانند تبلیغات، فیلم و تصویر متکی بود.

[29] – Truth

[30] – right

[31] – fragmentation

[32] – incommensurability

[33] – simulations

[34] – social realism

[35] – Abestract Expressionism

[36] – post modernity

[37] – post modern

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مدرن و پست مدرن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ابتدا محصولات مورد علاقه خود را به سبد خرید اضافه نمایید.
  • سپس روی آیکون سبد خرید کلیک کنید.
  • محصولات داخل سبد خرید و مجموع مبلغ قابل پرداخت در صفحه تسویه حساب به شما نمایش داده می شوند.
  • فرم تسویه حساب را تکمیل کرده و روش پرداخت خود را انتخاب نمایید.
  • می توانید با استفاده از درگاه های پرداخت آنلاین خرید خود را تکمیل نمایید.
  • پس از تکمیل خرید می توانید به فایل های محصول دسترسی داشته باشید.
  • در صورت داشتن حساب کاربری می توانید سوابق خرید خود را در پنل کاربری خود مشاهده نمایید.
تماس با پشتیبانی